به گزارش خبرگزاری ایبنا، در ادامه سلسله دیدارها با اهالی قلم در روز قلم احمد مسجد جامعی و هیات همراه به دیدار حسین معصومیهمدانی رفتند.
او در این دیدار به فضای علمی کشور اشاره کرد و گفت: تعداد پایاننامههای بیکیفیت که در ایران نوشته میشود؛ خیلی خیلی زیاد است؛ با این حال گمان میکنم تعداد پایاننامههای خوبی هم که در یک سال نوشته میشود کم نباشد. البته رشته با رشته و دانشگاه با دانشگاه فرق میکند. ما در ایران یک چیزهایی را خیلی حس میکنیم و آن به این دلیل است که سرعت تغییر زیاد است. مثلا دقت کنید که هنوز هم تهران در بین پایتختهای اندازه خودش، یکی از امنترین شهرهاست و این را من بیاغراق میگویم؛ چراکه نرخ سرعت افزایش جرم زیاد است و آدم این را حس میکند. یعنی اگر در جایی ۱۰۰ نفر کشته شوند و سال دیگر هم صد نفر، مردم چیزی حس نمیکنند؛ اما اگر مردم شاهد این باشند که تعداد کشتهها در یک سال از ۵ نفر به ۱۵ نفر رسیده این تغییر به وضوح قابل لمس است.
وی ادامه داد: این اتفاق در همه حوزهها رخ داده است. یعنی این طور نیست که نسل مترجم خوب رو به انقراض باشد؛ در واقع ما به دلیل زیاد شدن ترجمهها حس میکنیم همه این آثار بد است. در حال حاضر من کتابهایی از مترجمان جوان میخوانم که ترجمه بسیار خوبی دارند. باید توجه داشته باشیم که ما از گذشته فقط خوبهایش یادمان میماند. شما بیایید لیستی از استادان دانشگاه تهران تهیه کنید؛ بعد مشاهده خواهید کرد که همه کسانی که در این دانشگاه درس دادهاند، فروزانفر، معین و آذر نبودند و خیلی از این افراد کسانی هستند که حتی الان کسی اسم آنها را هم نمیداند.
این مدرس زبان و ادب فارسی با اشاره به گلایه برخی از استادان دانشگاهی درباره سطح علمی دانشجویان و پایاننامههای آنها اظهار کرد: این بدوبیراهها را چه کسانی میزنند؟ آدمهایی میگویند که مسبب این اتفاقها هستند. هیچ کس استاد دانشگاهی را مجبور نمیکند که برود اسمش را بالای مقاله دانشجو بزند؛ اما این استادان این کار را میکنند و بعد گلایه هم دارند. ویژگی مملکت ما در دوره فعلی این است که بدترین چیزها و خوبترین آن در کنار هم قرار گرفته است. به همین دلیل هم داوری کار سختی است. با این حال نباید همیشه معترض بود و فقط بدیها را دید.
وی افزود: این روزها اگر افراد بخواهند در فضای مجازی معروف شوند، باید اعتراض کنند. در شرایط فعلی اگر استادی یک مقاله تحلیلی بنویسد، هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و این کار مشتری برای او اضافه نمیکند؛ اما اگر همان استاد یک سخنرانی آتشین انجام دهد که ای مردم چرا نشستهاید که علم از دست رفت؛ همه جا پخش میشود و همه او را میبینند.
معصومی همدانی با اشاره به محتوای یکی از سخنرانیهایش گفت: من خودم فرق این دو را در یک سخنرانی تجربه کردم. پارسال سمیناری در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شد که در آن به نشریات علمی پرداختند. من در این سمینار حدود ۱۵ دقیقه صحبت کردم که در ۱۲ دقیقه تاریخی از نشریات علمی ارائه دادم و در سه دقیقه به روضهخوانی پرداختم. آن سه دقیقه در همه جا پخش شد اما آن ۱۲ دقیقه را هیچکس ندید!
وی ادامه داد: همین موضوع نشان میدهد که ملت ما به دنبال آن هستند که یکی بیاید و برایشان روضه بخواند و آنها گریه کنند. یکی از دوستان تعریف میکرد که هفته پیش به شیراز رفته و آنجا چند جوان را دیده که سر مزار حافظ شعرهای او را میخوانند و گریه میکنند! اینها را گفتم تا بگویم بسیاری انتقاد را محملی کردند تا به خود جواز دهند که هر کاری دلشان میخواهد انجام دهند و استدلالشان هم این است که همه بد هستند و همه فلان کار را میکنند.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در توضیح افزایش تحقیقات علمی در کشور گفت: گفتن این حرف کار سختی است؛ اما باید بگوییم که ما قبل از انقلاب تحقیق نداشتیم؛ البته جز در حوزههایی مثل تاریخ و ادبیات که به سنت خودش مربوط بود؛ اما اکنون در بسیاری از حوزهها داریم. در هیچ کجای دنیا نیز همه جنس درجه یک تولید نمیکنند. همه جا مقدار زیادی آشغال تولید میشود تا از میان آن شاید یک یا دو تکه گوهر ارزشمند کشف شود. حال شاید برای ما آشغالها بیشتر از گوهرها باشد؛ چراکه اقتصاد ما دولتی است و دولتیها به دنبال مدرک هستند و مقررات را به جاهایی که نباید تسری دهند تسری دادهاند.
وی افزود: برای مثال فرهنگستان زبان و ادب فارسی آمده و یک سری پژوهشگر گرفته است. پژوهشگر فرهنگستان باید کار فرهنگستان را انجام دهد و بر اثر کاری که میکند، ترفیع و ارتقاء بگیرد. بعد معلوم شد که این شکل نیست و این افراد کمکم رتبههای دانشگاهی گرفتند؛ یعنی شدند دانشیار، استادیار و مراحل بعدی. این دانشیار اگر ۱۰ تا کار برای خود فرهنگستان انجام دهد هیچ تاثیری در ارتقاء و ترفیع او ندارد؛ اما اگر دو تا مقاله علمی بنویسد در دانشگاه تاثیر دارد؛ بنابراین آدمهایی که اصلا استخدام شدند که کار دیگری انجام دهند و به فرهنگستان کمک کنند؛ در حال حاضر عضو هیات علمی دانشگاهها هستند؛ طبیعتا در کتابخانه ملی و دایرهالمعارف هم همین وضعیت است. یعنی یک یکسانسازی بیهوده و بیمعنی وجود دارد که همه جا فراگیر شده و زمانی که اشخاص از روی بیمیلی و فقط به قصد اینکه انجام وظیفه کرده باشند، سراغ تحقیق، مقالهنویسی، و کتابنویسی میروند، شرایط خطرناک است.
معصومی همدانی با اشاره به تفاوت چاپ کتاب در ایران و فرانسه گفت: در حال حاضر نمیدانم که وضعیت کتاب در این دو کشور به چه شکلی است؛ اما یک زمانی بررسی کردم و متوجه شدم تعداد عنوان کتابی که در ایران چاپ میشود با تعداد عنوان کتابی که در فرانسه منتشر یکسان است. البته تعداد تولیدکنندگان خیلی متفاوت است. یعنی آن ۸۰ هزار عنوان کتاب آنجا را شاید سه میلیون نفر تولید میکنند اما اینجا همان تعداد کتاب را شاید ۳۰۰ هزار نفر تولید کنند. نفس اینکه یک آدم در سال چهار کتاب بنویسد، یعنی آن فرد تولیدکننده جنس بنجول است؛ این یعنی کمیت باعث ضربه زدن به کیفیت شده است.
وی افزود: عضو نبودن ما در کنوانسیون برن بدیهایی دارد که همه میدانیم؛ اما از آن طرف یک خوبی هم دارد و آن این است که اشخاص مختلف میتوانند بروند و یک کتاب را ترجمه کنند و مردم نیز میتوانند تصمیم بگیرند که کدام را بخوانند. در یک کشور دولتی مثل ایران اگر ما عضو کپیرایت شویم معلوم نیست که سرنوشت ترجمه چه خواهد شد؛ چراکه ممکن است یک دستگاه بزرگی شکل گیرد که در آنجا تصمیم بگیرند کتابها از سوی چه کسی منتشر شود.
مترجم کتاب «جزء و کل» با گلایه از دخالتها دولتی گفت: وقتی در نمایشگاه کتاب اعلام میکنند که ویراستار کسی است که در پنج کتاب بیشتر از فلان درصد سهم داشته باشد؛ این یعنی دخالت. بنده ۵۰ سال است که ویراستارم و خیلی علاقهمندم این دستگاهی که شما ساختهاید را ببینم تا متوجه شوم که به چه شکل کار میکند. تسلط دولت بر همه چیز و اینکه چه کسی ویراستار است و چه کسی نیست؛ اتفاق وحشتناکی است و من اطلاع دارم که چنین نگاهی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و نیست.
وی ادامه داد: اگر با کتابسازیها مشکل دارید باید با کمک انجمنها و اتحادیه این مشکل را حل کنید و اگر این مشکل هم حل نشد، وظیفه مردم است که اثر بد را نخرند؛ باز هم میگویم که ارشاد یا هر دستگاه دیگری قدرت این را ندارد که تشخیص دهد چه کسی مترجم است و چه کسی مترجم نیست. به نظر من در برخی حوزهها میتوان برنامهای نوشت که زمان را کم کرد؛ اما در کار فرهنگی چنین اتفاقی افتادنی نیست. باید اجازه دهیم علفهای هرز با گندم رشد کند. اگر بخواهیم در همان ابتدا علفها را بکنیم، گندمها نیز همراه با علفها کنده میشوند؛ بنابراین باید همه آنها رشد کنند تا قابل تشخیص شود که کدام گیاه قابل رشد است و کدام دور ریختنی است.
این پژوهشگر حوزه فلسفه علم و ادبیات در پایان و در تکمیل صحبتهایش گفت: در فرانسه ۱۲ هزار فیکشن تولید میشود که بخش قابل توجهای از این کتابها به چاپ دوم نمیرسد و شاید پنج یا ده کتاب دیده شود؛ نکته مهم این است که تا این ۱۲ هزار اثر تولید نشود، آن چند اثر هم پیدا نمیشود.
نظر شما